عاشقانه







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





زندگی خروسی

 
 
يک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بيرون آمد.

 
 
جوجه عقاب مانند ساير جوجه ها پرورش يافت و طولي نکشيد که جوجه
 
 
عقاب باور کرد که چيزي جز يک جوجه خروس نيست.

 
 زندگي و خانواده اش را دوست داشت اما چيزي از درون او فرياد مي زد
 
که تو بيش از اين هستي.

 
تا اينکه يک روز که داشت در مزرعه بازي مي کرد متوجه چند عقاب شد
 
که در آسمان اوج مي گرفتند و پرواز مي کردند.

 
عقاب آهي کشيد و گفت: اي کاش من هم مي توانستم
مانند آنها پرواز کنم.


 

 

مرغ و خروس ها شروع کردند به خنديدن و گفتند: تو خروسي و يک

خروس هرگز نمي تواند بپرد.


 عقاب همچنان به خانواده واقعي اش که در آسمان پرواز مي کردند

خيره شده بود و در آرزوي پرواز به سر مي برد.


اما هر موقع که عقاب از رويايش سخن مي گفت به او مي گفتند که

روياي تو به حقيقت نمي پيوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.


بعد از مدتي او ديگر به پرواز فکر نکرد و مانند يک خروس به زندگي ادامه

داد و بعد از سالها زندگي خروسي، از دنيا رفت.

تو هماني که مي انديشي، هرگاه به اين انديشيدي که تو يک عقابي؟

پس به دنبال روياهايت برو و به ياوه هاي مرغ و خروسهاي اطرافت فکر

نکن.


نظرات شما عزیزان:

میلاد
ساعت11:45---28 فروردين 1391
سلام دوست خوبم..پیدا نیستی نگرانت شدم..ایشالا هر کجا هستی خدا پشت و پنات باشه و شاد باشی...

یا علیپاسخ:سلام دوست خوبم من میخوام به شما سر بزنم اما هیچ آدرسی ازتون ندارم هرموقع هم نظر میدید آدرستونو نمینویسید حتما آدرستونو برام بذارید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط سپیده در 23 | |